اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما ؛ گفتند چادر حجاب برتر است و میشود برتر نبود . بین خوب و خوبتر ، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمیخورد ، میشود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و باحجاب بود
حرف قابل قبولی بود ، کسی نمیتواست به این حرف اعتراض کند ، حتی اهالی مذهب ... گام دوم گرفتن مقنع بود ، میشود روسری هم سر کرد هم تنوع دارد هم حجاب است خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون میزد
در فیلمهای سینمایی همینطور مدل گذاشتند و زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد میگرفتند
چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت میکرد ؛ مانند بچهای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ میشود و قد میکشد و والدینش حس نمیکنند اما دیگران که کمتر اورا میبینند و چشمشان عادت نکرده متوجه رشد هفتگی او میشوند
ما عادت کردیم به روسریهایی که هر روز آب میرفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری ، مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو ... به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بیحجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد
سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد برعکسش، فراوان کارهای ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت ؛ در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامههای عمومی یافت میشد
سالهای اخیر هم مد پوشش خانمها تغییر کرده است ، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت، بهترین ابزار جنگ نرم) به جای شلوار . یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه , ساق شلواری و بدون تردید در یکی دو سال آینده این کنار می رود و برخی را یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفتهاند سراغ شلوار .
چشمهای ما هنوز عادت نکرده ؛ اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و مقنعه در انتظار این ساق شلوار ها هم هست .
در ادامه چه خواهد شد ؟ فاجعه فرهنگی پیش روی ماست...
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین